صوت، و حکایت از صوت مته ای که چوبی را سوراخ میکند و یا چرخ خیاطی و امثال آن که بصدا درمی آید. بیشتر کسی این را میگوید که بخوابست وبر اثر صداهای فوق از خواب بازماند و بصورت اعتراض میگوید: آنقدر خرت خرت شد که من از خواب بیدار شدم
صوت، و حکایت از صوت مته ای که چوبی را سوراخ میکند و یا چرخ خیاطی و امثال آن که بصدا درمی آید. بیشتر کسی این را میگوید که بخوابست وبر اثر صداهای فوق از خواب بازماند و بصورت اعتراض میگوید: آنقدر خرت خرت شد که من از خواب بیدار شدم
حکایت آواز جویدن گوسفند و مانند آن علف تازه و سبز و جو و مانند آن را. آواز پنجه و پوست هندوانه و مانند آن بوسیلۀ جویدن بره و گوسفندو بز. نام آواز جویدن گوسفند و مانند آن بدنۀ علف و پوست هندوانه و خربزه و مانند آن را. حکایت صوت خوردن خرگوش و جز آن گیاهی را. (یادداشت بخط مؤلف)
حکایت آواز جویدن گوسفند و مانند آن علف تازه و سبز و جو و مانند آن را. آواز پنجه و پوست هندوانه و مانند آن بوسیلۀ جویدن بره و گوسفندو بز. نام آواز جویدن گوسفند و مانند آن بدنۀ علف و پوست هندوانه و خربزه و مانند آن را. حکایت صوت خوردن خرگوش و جز آن گیاهی را. (یادداشت بخط مؤلف)
نام دیگر حصن زیاد است که دراخبار بنی حمدان موضع آن به اقصای دیاربکر از بلاد روم معین شده است بین خرتبرت و ملطیه دوروزه راه و نهرفرات فاصله است. این نام ارمنی است و اسامه بن منقد در شعر خود آنرا نام برده است منتها با حذف تاء بجهت ضرورت شعری: بیوت الدور فی خرتبرت سود کستها النار اثواب الحداد. (از معجم البلدان). در نزهه القلوب این شهر از اقلیم چهارم آمده با آب و هوای خوب وحقوق دیوانی دویست وپانزده هزار دینار. (نزهه القلوب ص 96)
نام دیگر حصن زیاد است که دراخبار بنی حمدان موضع آن به اقصای دیاربکر از بلاد روم معین شده است بین خرتبرت و ملطیه دوروزه راه و نهرفرات فاصله است. این نام ارمنی است و اسامه بن منقد در شعر خود آنرا نام برده است منتها با حذف تاء بجهت ضرورت شعری: بیوت الدور فی خرتبرت سود کستها النار اثواب الحداد. (از معجم البلدان). در نزهه القلوب این شهر از اقلیم چهارم آمده با آب و هوای خوب وحقوق دیوانی دویست وپانزده هزار دینار. (نزهه القلوب ص 96)